دست مالیدن - دیکشنری آنلاین آبادیس
آبادیس - معنی دست مالیدن = دست مالیدن . [ دَ دَ ] (مص مرکب )بسودن. پرواسیدن. برمجیدن. تمسح. تمسیح. (منتهی الارب ): مشن ؛ دست مالیدن برچیزی درشت. (منتهی الارب ). مث ؛دست در چیزی مالیدن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ).
با تامین کننده تماس بگیرید